بسم الله الرحمن الرحیم
- تاکسی که سوار شدم از عالم و آدم ناراضی بود .. از حجاب دخترا تا طرح امنیت اجتماعی ! ... از قیمت بنزین و مسکن و دست مافیا ! ..... خلاصه همه و همه، دست به دست هم داده بودن ملت رو بدبخت عالم کنن ... پیاده که شدم دوبل برداشت !!!!!!!!!!!!!!
- دانشجو بود خیلی حرف از آزادی و عدالت و حقوق شهروندی می زد ... گفتم کجا می ری ؟ گفت : اگه کتابو کپی کنم یک سوم قیمتش در می آد ... می خوای برای تو هم کپی کنم ؟!!!!!!!!!!!
- یکی از بچه حزب اللهی های خوابگاه به حساب می اومد ... برای یه مدتی هم اتاق شدیم ... باورم نمی شد .... برای اینکه وضعیت اتاق بر وفق مرادش در بیاد حاضر شد هر دروغی رو به هر کسی که لازمه بگه !!!!!!!!!!!!!!!
- از مافیای اقتصادی می گفت که اگه هست چرا جلوشو نمی گیرن چرا معرفی نمی کنن ، اگه نیست چرا دروغ می گن ، مردم چقدر ساده اند .... از اتوبوس که پیاده شدیم بلیط نداد: ای بابا این همه دزدی می کنن اینم روش !!!!!!!!!!!!!!!!
هر کسی هر جایی که بتونه و ببینه می شه،می خواد زرنگی کنه البته نه به معنای مثبتش بلکه به این معنی که از زیر کار در بره یا اینکه حق کسی دیگه ای رو بخوره حتی اگه به اندازه یک بلیط اتوبوس باشه .. همه فقط بلدیم حرف بزنیم و ادعا کنیم ... خیلی هامون نمیخوایم مسئولیتی که به عهدمونه رو درست انجام بدیم از منه دانشجو که با پول بیت المال ادامه تحصیل می دم و درس نمی خونم تا اون بالا بالاهاش که ...
انگارخیلی هامون خدا رو فراموش کردیم !
ببخشید بیشتر از 12 خط شد ..
کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته
پیامبر اعظم «ص»
کاش خدا اذن ظهور می داد
اللهم عجل لولیک الفرج
نظر شما در این مورد چیست؟ [ دلنوشته] دل دل نکن بنویس