|
تصور کنید وقتی تصمیم داریم برای گردش و استراحت بریم پارک تا رسیدن چه صحنه هایی را شاهدیم؟
کودکانی که با اصرار و التماس ،از ما تقاضای خریدن آدامس و گل می کنند؟
خانومی رو می بینیم که بچه اش رو پاش هست ،نشسته یک کاسه فلزی رنگ و رو رفته هم کنارشه...و هر کسی پیشش رد میشه و سکه ای در کاسه اش می اندازه کلی دعا میکنه؟
زنی رو می بینیم که به اصرار میخواد فال ما رو بگیره؟
دخترانی رو می بینیم که در اون پارک با اون تیپای ناجور دارن با پسرا کل کل میکنند...؟
پسری رو می بینیم که یه گوشه پارک وایساده احتمالن داره مواد می فروشه...؟
مردی رو میبینیم که از بس کشیده یه گوشه افتاده....؟
پیرزنی رو میبینیم که بقچه زیر سرش و خوابیده....؟فرش زیر پاش کارتونه....
دختری رو میبینم که داره تو سطل آشغال دنبال غذا میگرده....؟
به نظرتون چی باعث شده، اون پارک که برای رفع خستگی به اون پناه اوردید باعث متشنج شدن اعصاب و روانتون بشه؟ اینکه.........این بنده هایی که خدا، با تموم وجود می پرستشون ...سر جای واقعی خودشون نیستن.
به نظر من جامعه ما اصلی ترین مشکلش فقر هست...اینکه ثروت نا عادلانه پخش شده...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ