|
گفتند که نسل بعد از انقلاب از تو دور شده است ! گفتند نسل بعد از انقلاب با تو بیگانه گشته است! گفتند انقلاب نتیجه شور بیشعور جوانان پنجاه و هفتی بوده و با اندیشه های قرن دوهزار و سه هزاری ها سنخیت ندارد ... آنقدر گفتند و گفتند که می رفت در روحِ بی جانِ جوانِ هویتْ گم کرده، تلقین شود .
اما ! اما آری اما ما ثابت کردیم که این نسل بعد از انقلاب آن شور و شعور را نه کمتر که بیشتر در وجود خود دارا ست. ثابت کردیم که تعدد قرایت ها به پلورالیزسم نرسیده و برعکس ختم به وحدانیتی دیرینه می گردد.
آهای باز هم قبول ندارید ؟! : یک نگاه به دست نوشته های جوان این مرز و بوم بیندازید و خود قاضی شوید : هیچ حقه و هیچ گزینشی هم در کار نبوده است، این جوان نویسنده هم نه از عصر حجر می نویسد و نه از کنج خانه ای متروک که اهل و کار کشته دنیایی مجازی نام هم هست بخوان و قضاوت کن :
[شنبه 11/3/1387] کاش باور می کردیم خدایی هست !
[پنجشنبه 9/3/1387] خودمان!
[پنجشنبه 9/3/1387] مشکل اصلی خودم ما هستیم
[چهارشنبه 8/3/1387] راه حل...؟
[دوشنبه 6/3/1387] شهدا....برای ساختن زندگی بهتر...
[یکشنبه 5/3/1387] فراموشی!!
[پنجشنبه 2/3/1387] عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن
[دوشنبه 30/2/1387] یادمان باشد: موفقیت توفیق بندگی خداست
[یکشنبه 29/2/1387] قلب تو حرم خداست
[پنجشنبه 26/2/1387] ریشه تمام مشکلات...
[چهارشنبه 25/2/1387] بینایی در دین
[سهشنبه 24/2/1387] کوچیک و بزرگ
[دوشنبه 23/2/1387] حرف ما یکی است !
[شنبه 21/2/1387] پنجره ای رو به بیرون
[پنجشنبه 19/2/1387] از نظر من.........
[چهارشنبه 18/2/1387] خود ما
[دوشنبه 16/2/1387] همه چیز ما سیاست زده شده است
[شنبه 14/2/1387] «مسکن»
[چهارشنبه 11/2/1387] دزدهای مال و شرف مردم
[سهشنبه 10/2/1387] مشکل جامعه ما
[یکشنبه 8/2/1387] ما هم چهله نشین شدیم!
[شنبه 7/2/1387] آهای چله ما اومدیم!
[شنبه 31/1/1387] تا قله قاف ...
حالا باز هم می گویید ما از پیر مرادمان دور شده ایم ؟؟!! ولله که اگر دلی و قلبی برای پیشرفت کشورش می تپد و قلمی از درد ها می نگارد جز این نیست که ثابت شود راه همان راه است اما باید هوشیارانه تر به پیش... پس چرا تهمت ؟ چرا افترا ؟! ما همان نسلیم همان نسل! شاید زبانمان سرخ تر و سرمان سبز تر باشد اما رایت و پرچممان همان یا لثارت الحسین است ... پیش می رویم تا مدینه فاضله و دولت کریمه مهدوی .........
چقدر چله نشینی؟ چقدر ندبه و اشک؟
چقدر بی تو سرودن قصیدههای بلند
در مقابل طوفان سر بلند کرده ایم تا بیایی و پناهگاهمان باشی. در برابر مرگ مقاومت کرده ایم تا بیایی و انتظار به پایان رسد. در برابر غم ها و جدایی ها ایستاده ایم تا بیایی و مرهمی بر زخمهایمان گذاری. در برابر سرکوبهای دیگران و نفس، محکم و استوار ایستاده ایم تا بیایی و خستگی را از تنمان بیرون کنی. در برابر خورشید سوزان ایستاده ایم تا بیایی و رفع عطشمان باشی.
چهل صبح با هم دعای فرج خواندیم و برای سلامتی شما صلوات فرستادیم به این نیت که به ما نظری کنید .
چهل نفر شدیم ومشکلات رو یکی یکی مرور کردیم تا ببینیم موانع ظهور چیست...مشتاقانه منتظریم تا بیایی.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ